پدر کلمه زندگی ام
پدر ماوای خستگی ام پدر امید ماندنم
پدر حامی همیشگی ام
پدر سر فصل مهربانی ام
پدر تمام هستی ام
پدر مهر زندگی ام
پدر یعنی عشق
پدر عزیز دوستت دارم
روز پدر مبارک
می شکنم.
بسیار در این تنهای شکسته ام
صدای شکستن استخوان هایم چه نوای دلنشینی برای تنهای های من شده است.
اری گوی من امده ام تا بشکنم.
اگر چنین است چه خوش است این شکستن.
اما باید در خلوت اشک بریزم.
اشکهایم را نباید افتاب ببیند . خدا یا چه زیبا ست این اشک اگر اشک نبود این دل در سرای خود میپوسید.
اما خدایا مگر من چقدر توانای این بار غم را دارم.
خدایا شانه هایم ضغیف است .
از من درگذر که دی گر توان این غم را ندارم.
دیگر اشک هم نمیتواند دلم را جلا دهد.
خدایا دیگر توان شکستن ندارم.
...........................
سکوت
در سکوت می نشینم .
تنهای تنها چه زیباست این سکوت . چه زیباست این تنهای . ولی تا کی می توانم در
این سکوت ارام در اندیشه باشم .
اخر صدای نجوای درختان سکوتم را خواهند شکست.
اری اخر من نیز با درختان به نجوا می نشینم .
خدا را سپاس میگویم .
خدا من را می نگرد گرمایش را در بدنم احساس میکنم.
اری خدا نیز مرا می خواند .
انگاه در اسمانها به پرواز در می ایم.
ناگهان میبینم باز هم من هستم و سکوت و تنهای و درختان ساکت.
اری در سکوت خدا را خواندم.
انجا بود که فهمیدم سکوت بلند ترین فریاد من است.